باز محل نمیدم میگم ماشین آوردم ممنون! میرم در پشتی دانشکده منتظر ماشین که با ماشین خودش
برعکس از در ورودی میاد تو. باز سوار نمیشم. با صدای بلند یه
نسخه از پایان ناممو میگیره. میترسم حتی اما زرتی جلو چشمم صفحه اولش که گفته بودم ازت تشکر کردم رو
پاره میکنه تعجبمو که میبینه میگه: فک کردی دنبال توام؟ نخیر میخام ببرم مطالعه کنم :|