چقد تلخ شدم ... اینجوری نبودم ....

ساخت وبلاگ
زنگ میزنم مریم گوشیو ک قط میکنم میگم برم مشهد؟
دوتایی عجیب نگام میکنن که مثلا تو تازه اومدی و اونهمه ور دل مریم بودی و شب تا صب تو تراسشون بیدار بودی ولی فقط نگاهه وچیزی نمیگن...

حدودای چهارصب لیوان آب به دست کنارتختم نشسته میگه چیکارکنم باباحالت خوب شه میری دوباره مشهد؟ 
جفت شش!...
ما را در سایت جفت شش! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emiss-teacher5 بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 1:33