Sen ağlama dayanamam

ساخت وبلاگ

دیروز رامین داشت التماس میکرد تلگرام بزن.اولش فک کردم برای فایلای خودشه.رفتم اومدم دیدم فایل نصبیشم زده. میگفت عین کبکی شدی که سرشو کرده تو برف قایم شده اما انتظار داره دمبشو نبینن! گفتم دارم خودم تو گوشیم بچه جان... حتی وی‌پی‌ان آقای خاص که عین جت کار میکنه رو هم دارم نشون به اون نشون پسوردش فقط دست خودش بود و خودم، و روزی که برام میدادش گفت من و تو نداریم که...

امروز ظهر گوشیمو که اومدم چک کنم دیدم مسیج یکی ازدوستای قدیمیمه. تقریبا شاخ دراورده بودم! نوشته بود "یهو رفتی که رفتیا... مارو نمیپسندی یا با همه قطع رابطه کردی؟ دلم برات تنگ شده کجایی تو این دوساله؟" نوشتم براش عزیزم من نه تلگرام دارم نه اینستا دارم نه چیز دیگه.. خودمم تو دنیای خودم غرق... فقطم تو نیستی خیلی وقته از همه بیخبرم ...

مسیجوکه زدم تمام حرفاو آدمایی که چیزی دیدم و شنیدم همشون از جلو چشمم گذشت... یاد اون روزی های سیما افتادم که بحثمون سر داکتیوکردن اینستام بود. یاد حرص خوردن ثمن که میگفت میبینم عینکتو گذاشتی یخچال حرص میخورم برات.. یاد آرزو افتادم که ساندویچو به زور میچپوند دهنم و به عالم و آدم فحش میداد و گریه میکرد...یادحرفای خودش روزای اول که دم از مردونگی و موندن میزد... عین یه فیلم...

کاش میشد منم مثل تو بشم دلبر جان کاش..

جفت شش!...
ما را در سایت جفت شش! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emiss-teacher5 بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 1:33