آدم چجوریه ب دلش حالی کنه اشتباه کرده؟ چجوری بفهمونه جواب خوبی بدیه ...

ساخت وبلاگ

صبح ک از خواب پامیشم اولین کلمه ای ک میاد به ذهنم اینه: "بابک"!
دستمو میندازم ب گوشیم اما دیگه نیست هیچکدوم نیستن... بغض گلومو میگیره و از پشت پلکای بسته‌م دونه های اشکام میچیکه رو بالشم... تمام روز گیج و منگ و دلشکسته‌م و با این سوال ک هرکی میرسه میپرسه "چقد چشات پف کرده انگاری گریه کردی" همونجوری غمگین و ساکت میگذره. عکسای دونفره تو گوشیم،نُت های نصفه نیمه اتفاقای دوتایی، آینه روی دیوار،گلدون پنجره اتاقم، مودم رو میزم، نوشته های اینجا،خاطرات و خنده های ثبت شده ته ذهنم، دلبری های بدجنسانه، بوسه های هول هولکی، سفت چفت هم و بغل به بغل هم نشستن،حرفای محبت آمیز و مثلا عاشقانش، رفتن و اومدنای بدوبدو، اون دستای مردانه ایی ک محکم انگشتای کوچیکمو میگرفت و میگفت باتو حالم خوبه... همه و همه اینا دست ب دست هم دادن تا بالاخره راهی بیمارستانم کنن... تمام آخر هفته چهارشنبه پنج شنبه و جمعه‌م رو تخت توی خونه و کلینیک با کلی آمپول و سرم و شوک عصبی و اشک و اشک و اشک میگذره...
دلم یخ زده انگار اما اشکای چشمم هنوز باورش نشده اینهمه نامهربی و بی معرفتی رو، اینهمه تلخی رو،اینقد ساده رفتن رو... 
چجوری فراموش کنم آخه!؟ چجوری ببخشم!؟ چجوری نگاه های فضول آدمهای این شهر کوچیکُ تحمل کنم؟چجوری باور کنم اون ک چند سال درگوشم دم از عاشقی زد این شد؟ بقیه چی میشن ینی؟ چجوری باور کنم اونی ک سیما و فاطی و آزاده و مهشید و هوتن و آبنوس و کیسان و خانم صحت و خانم موسوی و ندا و پریسا و کی و کی دم از غیرت و مردونگیش میزدن و روش قسم میخوردن همچین راحت ازم رد شد؟ چجوری باور کنم اونی ک قبل از خودم دوسش داشتم و براش میمیردم باهام اینجوری کرد؟ چجوری فراموش کنم نبودنشو؟
جواب همه ایناروک بدم جواب دلمو چجوری بدم ؟ چجوری بهش بفهمونم اونجور ک اون فکر میکرده جواب محبت و خوبی خوبی نبوده؟ تو بگو چجوری...
کاشکی یادمون نمیرفت هر پشتک وارویی که تو زندگی بقیه میزنیم گاه هرچقد اندگ قشنگ ترین روزا و آرزوهای زندگی یه دخترو فنا میکنه و به باد میده.. دیگه هیچ تصوری از کلمه "اعتماد" ندارم!!! 
جفت شش!...
ما را در سایت جفت شش! دنبال می کنید

برچسب : بفهمونه, نویسنده : emiss-teacher5 بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1396 ساعت: 5:09