جفت شش!

متن مرتبط با «بیماری های بعد از زلزله» در سایت جفت شش! نوشته شده است

اینجا غروبه نازنین...

  • استادمون یه جمله نوشت و گفت بقبشو کامل کنین... گفت بگین بدون چی نمیتونید زنده بمونید... دختره کناریم گفت تو زن قوی‌ای هستی واقعا بدون چی نمیتونی زنده بمونی؟ از گفتن قویش خندم گرفت! گفتم هیچی نیس بدون اون نشه زنده موند... بعد یهو رفتم تو فکر.. زل زدم ب غروب خورشید دم پنجره...  کلا قربونش برم خدا من هرکی و هرچی که دوس داشتم ازم گرفته یا دور کرده... یهو استادمون گفت خانم نون تو بگو اول... یاد تمام گریه های این مدت افتادم گفتم خواهرم...  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • قصه این روزهای زندگی من

  • اولی:سلام خوبی چطوری؟... گریه... نفر بعدی: سلام چطوری؟ میری؟.... گریه... بعدی: سلام میشه نری؟ نرو بمون... گریه.... چقد دنیا بی‌وفا بوده... هرچی تلاش میکنی تغییر بدی نمیشه که نمیشه... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ز بغض روز بدرقه تا گریه های راه دور...

  • هر یه دونه وسیله که اضافه میشه به اون چمدون بنفش گوشه اتاقم، تو هر کدوم یه غمی به ته چشمای مامان بابا اضافه میشه مه تا این سن هیچوقت ندیده بودم... اشکام داره میریزه قلبم میلرزه نمیتونم تایپ کنم .... چجوری میخام برم ...!؟ کاش صبح که چشمامو باز میکردم میدیدم همه این ده سال خوابه... ده سالی که اندازه بیست سال بزرگم کرد... متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. -دوازده شهریور. صفردو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از جهان تنها تو را میخواهم اما تو...

  • این روزا برگشتم به مرداد و شهریور نودوهفت... کاشکی میشد حافظه مو مچاله کنم بندازم لباسشویی...                                 کاشکی میشد تموم اون سی کیلو بارم مامانم میشد با خودم میبردمش... ابن روزا خیلی به بچه داشتن فکر کردم فک کن بچه دار بشی بعد یا قهر یا ازت دور... دنیای خیلی بدیه از یه جایی به اینور دیگه هیچ جوره نشد دوسش داشته باشم... -دو. شهریور. صفردو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از کجا پریدی وسط واقعا؟

  • توی کمدو ک تمیز کردم برگشتم بیام پایین یهو دیدم یه جعبه وسط جا مونده...‌ قلبم یهو تیر کشید ... وسایلش از خودش وفادارتر؟ کجای دلم بزارم این همه بی معرفتی رو؟ بعد بیایین بگین گریه بسه ... , ...ادامه مطلب

  • نوش دارو بعد مرگ

  • آقای "ک" دستاشوبغل کرده بود تکیه داده بود دم درآشپزخونه زل زده بود ب من! آیلار هم یک درمیون یه چیزی میگفت میخندیدن. گفتم بفرما نهار... ولی خب ببخشید دهنیه تعارف میکردم.. لبخند زد گفت ممنون و باز واستا, ...ادامه مطلب

  • بعد از ده سال

  • گفتم فقط یه روبان ساده ببندید لطفا... آقاهه گفت مطمنین اونجوری بهتره؟ +دیروز وقتی سیما پ‌ام داد روزت مبارک مهربون یهو یادم اومد امسال بعد از ده سال اولین سالیه ک دیگه معلم نیستم بغض گلومو گرفت و باخودم گفتم بازم مرسی ب معرفت سیما... , ...ادامه مطلب

  • صدام غمگینه از بس گریه کردم...

  • میگن یه روایتی هست امام صادق گفته که هرکس انسانی رو بخاطر گناه و اشتباهش سرزنش کنه از دنیا نمیره تا روزی ک اون اشتباهو خودش مرتکب بشه... تمام این مدت هرشب ک سرمو گذاشتم رو بالش، هربار ک چشمام قبل خواب خیس شده، هربار که از گریه, سردردای وحشتناک اومده سراغم، کیلومترها زندگیمو دنده عقب رفتم و با خودم گفتم خدایا ینی کجای راه زندگیم دل کسیو شکستم الان سرم اومده؟! , ...ادامه مطلب

  • کی بهتر از تو ..

  • ماه هاست جواب بهتر,ین دوستمُ قاطی بقیه مسیجا ندادم... وقتی می بینیم یهو بی مقدمه اینجوری نوشته نمیشه بغض نکرد، نمیشه گریه نکرد، نمیشه به خدا شاکی نشد نگفت خدایا چرا من، میشه؟!, ...ادامه مطلب

  • صدام غمگینه از بس ...

  • میگه: "بسه کم گریه کن... ببین انگشتتو.. کور میشی بدبخت... پاشو.. پاشو جم کن اسمشو عکسشو خاطراتشو... عمرت رفت... قلبت رفت... دلت رفت... بسه دیگه پاشو بریز دور همه چیزشو... پاشو سفت واستا بزن دهنشون... پاشو محکم واستا بزار اسمش از روت برداشته شه... مث من نکن خودتو... بخدا اگه میخواستت ولت نمیکرد... بخدا اون اراده کنه هرکیو بخاد میگیرن براش..."  باحرف آخرش یهو میزنم زیر گریه...  "آخه تو که اصن اینجوری نبودی... اینقد مظلوم نباش... کم بریز تو خودت... یه خورده داد بزن... فحش بده...پاشو بازم اون دلقک بازیای مسخرت دربیار برام..."شروع میکنه بدتر از من ب گریه... میشینم جلوش میگم غلط کردم باشه آرزو هرچی تو بگی تو فقط گریه نکن..., ...ادامه مطلب

  • بعد از اینش ...

  • بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری ...                                                  پ.ن : نشسته بودم زیر نور ماه ک تا وسط اتاقم اومده بود و تاریکی اتاق رو روشن کرده بود. سرمو تکیه داده بودم به دیوار. هیچی از حال دلم یادم نیست جز حساب اشک هایی که تو سکوت لبام همینجوری از چشام میریخت... چیز دیگه نمیگم جز اینکه بدونی خیلی سخته شکــ و ترس بیفته تو دل آدم ولی باز سعی کنی دوباره دلتو به یه فرصت دیگه , ...ادامه مطلب

  • سکوتم از رضایت نیست...

  • دلم اهل شکایت نیست... +حس قمری ای رو دارم که یکی با تیرکمون دقیقا زده ب بالهاش.. نشسته لب پنجره بُغ کرده تو خودش منتظر هی بالهای بقیه رو نگاه میکنه ببینه آخرش چی میشه... , ...ادامه مطلب

  • بوسه های نداده بسیار است...

  • دقیقا امروز فهمیدم چرا زمونای قدیم مردا نمیزاشتن خانوما بیرون کار کنن... +اومدم خونه که رسیدم اولش کلی حرص خوردم و غرغرامو پشت هم ردیف کردم که؛ "من از خستگی دارم میمیرم انگار نه انگار... اصن جلو در و همسایه ...!؟!؟ وای و هوار و داد و بیداد ..." نیم ساعت بعد به خودم گفتم خب بیشعور آدم که از محبت و دوست داشتن نبود کسی رو بغل نمیکرد که ... , ...ادامه مطلب

  • بیا یادم بده پروازو با دستات...

  •                   بیا بی تو من از این زندگی سیرم ... متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی, ...ادامه مطلب

  • چرا باید دلخوشیای آدمارو ازشون بدزدیم؟!

  • " فکر کردی فقط با توس؟ فکر کردی خیلی خاطرخواته؟ فک کردی خیلی ب پاته؟ اصن فکر کردی میگیردت؟" واقعن نمیفهمم چرا بعضیا تا خرخره دست میکنن تو زندگی کس دیگه..!؟ آخه مثلا چند ساعت اشک و ناله اون آدم چه دردی از دل عقده ای اینا درمون میکنه!؟ , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها