جفت شش!

متن مرتبط با «شاید یه روزی به هم رسیدیم» در سایت جفت شش! نوشته شده است

خودم میرم عکسام ولی تو قابه...

  • هروز که میگذره هی به خودم دلداری میدم نترس کم نیار اینا اولشه، غربت، سختی، دوری، دلتنگی، تنهایی مامان بابا، زندگی از صفر همشون میگذره آسونیاشم میاد، سرتو بگیر بالا تو ازین بدترشو گذروندی، زندگی رنگارنگه یه وقتایی دور شدنم قشنگه بالاخره یه جایی رنگاشم می بینی. همین که دلم آروم میشه یاد حرف سارا دلمو آتیش میزنه... "اینجا دلت خوش نبود برو شاید ته چشماتو خندون دیدیم"... راستش به همه میگم بخشیدم حتی به خودم! اما نه نمیتونم... قشنگ ترین روزای عمرم رفت... الانم غربت... متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. -ده.بهمن.صفردو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اینجا غروبه نازنین...

  • استادمون یه جمله نوشت و گفت بقبشو کامل کنین... گفت بگین بدون چی نمیتونید زنده بمونید... دختره کناریم گفت تو زن قوی‌ای هستی واقعا بدون چی نمیتونی زنده بمونی؟ از گفتن قویش خندم گرفت! گفتم هیچی نیس بدون اون نشه زنده موند... بعد یهو رفتم تو فکر.. زل زدم ب غروب خورشید دم پنجره...  کلا قربونش برم خدا من هرکی و هرچی که دوس داشتم ازم گرفته یا دور کرده... یهو استادمون گفت خانم نون تو بگو اول... یاد تمام گریه های این مدت افتادم گفتم خواهرم...  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عادت به نداشتن...

  • دوهفته از اومدنم به مسکو گذشت... تو این دوهفته از آلرژی وحشتناک به فلفل سبز، نیش زدن ساس تمام انگشتام و بدنم رو گرفته تا گم کردن کارتم و افتادن تو مسیر گارد ویژه، که بگذریم بیشتراز همه بی تابی و دل‌نگرانی خانواده و کسایی که دوسشون دارم به وضوح تو چشم میاد. وتهش این منم که ته هر مکالمه میگم حالم خوبه نگران نیستم و بعدش ساعتها گریه میکنم و تو قسمت وتقدیر خدا بازم تامل...  میدونی چیه اما کم کم آدما عادت میکنن... ابناهم دارن عادت میکنن.... عادت به نبود کسی ک داریش اما به هر دلیلی کنارت نیست یا نداریش بدترین عادت دنیاس... ولی من هر روز صبح که چشمامو باز میکنم فکر میکنم تمام این مسیر یه خوابه و قراره برگردم اما کاش گره محکم‌تری بین من و برگشتن بود... کاش... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عاشقتم همیشه...

  • حالم خوبه خوبه خوبه اما همینکه یادم میفته من اینجام یدونه خواهرم اونوردنیا دلم میخاد پاشم کاپشنمو بپوشم بدون وسایلم بدوام برم پیشش... یدونه من تو برام از پدرمادر مهربونتر و تکیه‌گاه تر بودی....  -نُه مهر صفردو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ز بغض روز بدرقه تا گریه های راه دور...

  • هر یه دونه وسیله که اضافه میشه به اون چمدون بنفش گوشه اتاقم، تو هر کدوم یه غمی به ته چشمای مامان بابا اضافه میشه مه تا این سن هیچوقت ندیده بودم... اشکام داره میریزه قلبم میلرزه نمیتونم تایپ کنم .... چجوری میخام برم ...!؟ کاش صبح که چشمامو باز میکردم میدیدم همه این ده سال خوابه... ده سالی که اندازه بیست سال بزرگم کرد... متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. -دوازده شهریور. صفردو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از جهان تنها تو را میخواهم اما تو...

  • این روزا برگشتم به مرداد و شهریور نودوهفت... کاشکی میشد حافظه مو مچاله کنم بندازم لباسشویی...                                 کاشکی میشد تموم اون سی کیلو بارم مامانم میشد با خودم میبردمش... ابن روزا خیلی به بچه داشتن فکر کردم فک کن بچه دار بشی بعد یا قهر یا ازت دور... دنیای خیلی بدیه از یه جایی به اینور دیگه هیچ جوره نشد دوسش داشته باشم... -دو. شهریور. صفردو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا...

  • نزدیک شش-هفت سالی بود شبا گوشیم میرفت رو آفلاین تا بیدار شم. برام هم مهم نبود کی میسدکال میزد و چه کار مهمی داشت! الان شبا روشن میزارم فقط ب عشق اینکه صبحا صدا دورگه و گرفته شو بشنوم...   - پنج.فروردین.دوصفر, ...ادامه مطلب

  • که یه روز تو بیـــایی و بمــــانی

  • گفتم: یه کم بگذره یادت میره می بینی انقد بی ارزش بوده که اصلا لیاقت نداره حتی فکر کنی بهش چه برسه بخایی نبخشیش یا ازش متنفر باشی... گفت: دلمو شکست عیب نداره اما فقط چند وقته یه سوال داره منو به فنا میده اینکه "واقعا با خودش نمیگه با زندگی این بشر چیکار کردم؟!؟" حامد گوشیو قطع کرد رفت خوابید، این آهنگ اومد دم گوشم یهو حرف حامد هی تو گوشم دنگ دنگ تکرار میشد... تموم این پنج شش سال زندگیم مدام این سوالو از خودم پرسیدم ولی تهش هیچی نبود جز اشک و اشک و اشک.... متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. -پونزده.اسفند.صقریک بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جای تو خالیه...

  • ساعت پنج و ربع صبحه و الان از راه آهن اومدم بیرون نشستم در مترو باز شه. یه پسره نشسته اونورتر آهنگ فرزاد فرزین گذاشته خیلی ریز ریزکی زار میزنه...  "تو فکرمی همیشگی تو ، جای تو خالیه... جای تو خالیه... " هی میخونه اینو .... هی اون هق هق زار میزنه ...   پوووف.... چه دنیاییه اینهمه غم اینموقع صبح...                       _هیفده. بهمن. صفریک, ...ادامه مطلب

  • شاید

  • نگو هیچی رو به راه نمیشه ، شاید شد ...                + خلاصه زندگی امسال من: جاده، من، کوله م، مترو تهران   _ بیست و پنج. بهمن. صفر یک  , ...ادامه مطلب

  • یه شبه بزرگ شدم

  • اولین ریجکتی اومد! دانشگاه تاسمانیا استرالیا!  اولش خیلی گریه کردم، آرش هم کلی سرزنشم کرد، اما حقیقت اینه هروقت مشکلی میاد جلوم اولش داغ میکنم، بعد میگم ازین بدترشو گذروندم، قرار بود از نبود من هرشب مست کنه آواره خیابونا بشه، قرار بود بمیرم، ولی درد کشیدم زنده م... قویتر شدم... یه شبه بزرگ شدم... پس اینم میگذره..., ...ادامه مطلب

  • کی میدونه ۵ سال چقد طولانیه؟

  • درو باز کردم برم تو از پشت شیشه چشمم افتاد به یه جوون قدبلند با ته ریش و عینک مستطیلی شکلی ک یه آن ب نظرم آشنا اومد. نیمرخش منو سریع برد اون روزی ک لم داده بودم بغل بابک و اون لحظه باهیچی تو دنیا عوضش, ...ادامه مطلب

  • صدام غمگینه از بس گریه کردم...

  • میگن یه روایتی هست امام صادق گفته که هرکس انسانی رو بخاطر گناه و اشتباهش سرزنش کنه از دنیا نمیره تا روزی ک اون اشتباهو خودش مرتکب بشه... تمام این مدت هرشب ک سرمو گذاشتم رو بالش، هربار ک چشمام قبل خواب خیس شده، هربار که از گریه, سردردای وحشتناک اومده سراغم، کیلومترها زندگیمو دنده عقب رفتم و با خودم گفتم خدایا ینی کجای راه زندگیم دل کسیو شکستم الان سرم اومده؟! , ...ادامه مطلب

  • کی بهتر از تو ..

  • ماه هاست جواب بهتر,ین دوستمُ قاطی بقیه مسیجا ندادم... وقتی می بینیم یهو بی مقدمه اینجوری نوشته نمیشه بغض نکرد، نمیشه گریه نکرد، نمیشه به خدا شاکی نشد نگفت خدایا چرا من، میشه؟!, ...ادامه مطلب

  • یه چیزی سر گلوم داره تیر میکشه...

  • می‌بینین هیچی نمیگم، می‌بینین چیزی, نمینویسم هی برام کامنت بدین چقد غم داری، می‌بینین ساکت نشستم یه گوشه قایمکی میخونم حرفی نمیزنم، همش ازین نیست خوبما... فک نکنین صب ک پلکامو باز میکنم تا شب ک بخوابم هی هزاربار نیس ک از خودم نپرسم کجا وقت کردی اینقد نامرد بشی رو من؟  شاید بابام از خونریزی چشام راست حدس زده میگه سکوتته که آدمو بیشتر از زاریت نگران میکنه..., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها