جفت شش!

متن مرتبط با «یهویی بارون میگیره شرشر» در سایت جفت شش! نوشته شده است

یهویی

  • پشت چراغ قرمز منتظریم. نگاهم دنبال بقیه ماشین هاییه که عجله دارن بیان مث ما به چزاغ قرمز برسن و واستن تو صف اما حواسم بهش هست. مثل برق پشت سر هم حرف میزنم. اصنم بهش وقت نمیدم، میگم واستا بعد باز خودم حرف میزنم و از عدس پلوی دیشبی که بقول مامانم شبیه غذای سربازخونه شده بود میگم. بلند بلند مبخنده منم دارم میخندم. یهو زرت یه چیزی محکم میچسبه روصورتم... دیگه چشمم چراغ قرمزو آدما و ماشینارو نمی بینه،دیگه پشت سر هم حرف نمیزنم،فقط مات یه نقطه میشم و بلند میگم دیییییییووونه بعد دوتایی میزنم زیر خنده... به به +,یهویی به انگلیسی,یهویی عزیز دلم شدی,یهویی,یهویی عبدالمالکی,یهویی ها,یهویی از عبدالمالکی,یهویی رفتن,یهویی بارون میگیره شرشر,یهویی بیرون رفتن,یهویی بهزادپکس ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها